
بررسی جامعه شناختی داستان اولیور تویست
کوثر رضائی
پاییز 89
پاییز 89
چکیده
آثار کلاسیک ادبی، میراث ماندگار و بی مرز فرهنگ و هنر بشری به شمار می روند.این آثار تقریبا به همه زبان های زنده دنیا ترجمه شده است و به خاطره های جهان پیوسته اند.نشر افق بعضی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک را طبق الگویی جهانی و مرسوم،با حذف توصیف کسالت آور برای مخاطب امروز و مطابق با ذوق و سلیقه او کوتاه کرده است.....................
ادامه مطلببرای نیل به این مقصود، رمان ها در صورتی به شکل کوتاه ارائه می شوند که یا متن اصلی آنها یش تر زیر نظر ناشری معتبر کوتاه شده و یا نویسنده ای آشنا به شیوه های مدرن خلاصه نویسی،آن ها را خلاصه کرده باشد
واژگان کلیدی :
انقلاب صنعتی ، الیور ، فقر ، بیکاری ،
الیور در ذهن ما
الیور به تشویق بچه های یتیم خانه از جا بلند شد. همة شهامتش را جمع کرد و ظرف خالیش را برد تا باز از آن سوپ های آبکی که خورده بود بگیرد. نفس ها توی سینه حبس شده بود. او تازه وارد بود و نمی دانست چه سرنوشت شومی با این درخواست عجیب در انتظارش خواهد بود. «آقا، لطفاً یه کم دیگه برام بریزین». چشمiای مسئول غذا از عصبانیت داشت از کاسه می زد بیرون. به خاطر این جسارت، الیور به سختی تنبیه شد و هر قدر هم که آن روز و روزهای قبل خورده بود از دماغش بیرون آمد.
چه قدر دلم برای بچگی هامان می سوزد. بارها برای الیورتوئیست چارلز دیکنز و پیرزنی که در سطل های زباله به دنبال پس مانده غذا می گشت بغض کردیم. برای کُزِت ویکتورهوگو اشکمان در آمد در حالی که خودمان آن عروسکی که او آرزو می کرد نداشتیم. هر روز پول های قلکمان را می شمردیم و آرزو می کردیم آن قدر پولدار شویم تا شکم هر چه الیور و کزت توی دنیاست سیر کنیم.
چارلز جان هافام ديكنز" در هفتم فوريه سال 1812 در بريتانيا چشم به جهان گشود. پدر او يك نظامي نيروي دريايي بود كه به زحمت از پس گذران زندگي و امرار معاش ده فرزند و همسرش بر ميآمد. اين چنين بود كه دوران كودكي چارلز همانند بسياري از شخصيتهاي محبوب رمانهايش در اوج فقر و تنگدستي سپري شد.
هنگامي كه چارلز دو سال بيشتر نداشت به همراه خانوادهاش به لندن لوكيشن اصلي اكثر قصههايش مهاجرت كرد. اين گونه شناخت محل و جامعه و لمس رنج و زندگي شخصيتهايي كه بعدها آفريد باعث موفقيت رمانهايش شد تا جايي كه يك قرن بعد هم در جايي مثل آسيا يا آفريقا نيز ميتوان طعم تلخ فقر را در لابهلاي كوچههاي تاريك و خيس لندن در قصههاي ديكنز تصور و حتي باور كرد.
چندي بعد تلخترين خاطره دوران زندگي ديكنز به وقوع پيوست. پدرخانواده كه ديگر توان پرداختهاي مالي را نداشت به علت بدهكاري به زندان افتاد و اين شرايط آن قدر سخت شد كه مادر ديكنز فرزندان خود را نيز به زندان برد تا از غذاي زندان ارتزاق كنند.
با مرگ پدر، چارلز خود مشغول به كار شد. ولي او تصميم گرفته بود تا از تحصيل نيز غافل نماند تا اين كه چند سال بعد يعني در سال 1833 با نام مستعار «باز» اولين اثر خود را در يك مجله ماهانه منتشر كرد.
در 1836 اولين كتاب او با نام «طرحهاي باز» منتشر شد و با سردبير همان مجلهاي كه برايش مينوشت ازدواج كرد.
او حالا فقر را فراموش كرده بود و با نوشتن قصههايي كه از بطن زندگي آن دوران بر ميخواست به نويسندهاي محبوب كه آثارش بسيار پرفروش بودند، تبديل شده بود.
سرانجام"اليور تويست" از مطرحترين آثار ديكنز كه در ابتدا به صورت پاورقي در مجلات آن دوران كه او در آنها مي نوشت چاپ مي شد تا سرانجام در سال 1838 كتاب كامل آن را منتشر كرد.
رمان "اليور تويست" به زندگي كودكي ميپردازد كه دوران تيره و تار كودكي خود را در نوانخانه اي كثيف در دنياي زيرزميني شهر قرن نوزدهمي لندن مي گذراند. اليور به زودي ميآموزد كه براي ادامه زندگي در چنين شرايط جنگل گونهاي نيازمند دفاع از خويش است، ولي او كه به اين دنيا تعلق ندارد از آنجا فرار ميكند. در شهر بزرگ و شلوغ و پر خطر لندن، او گرفتار «فاگين» پيرمردي يهودي كه پناه دهنده دزدان و جيببرها است مي شود و...
به هر حال توصيف واقع گرايانه ديكنز كه با توضيح و شرح جزييات كامل قصهاش همراه ميشود، به راحتي مخاطب را در حال و هواي زمان و مكان قصهاش قرار مي دهد تا به راحتي به جريان مفهومات انساني كه مورد نظرش است برسد.
ديكنز بعد از اين قصه با آن كه نويسندهاي شناخته شده بود،اما هرگز روزنامهنگاري را رها نكرد و با انتشار مجلهاي به اين كار ادامه داد.
ديكنز در كتاب "اليور تويست " با نقد دوران سرمايهداري و حوادثي كه پس از انقلاب صنعتي روي داد، سو استفاده جامعه سرمايهداري بريتانيا را از طبقه زيرين جامعه كه زير خط فقر زندگي ميكردند را به تصوير ميكشد و شايد شخصيت تلخ "فاگين" كه با كودكان مانند بردهها رفتار ميكند يك تصوير كامل از اين طبقه است كه با سو استفاده از آنان ميخواهد بسيار آسان به منفعت و سود برسد. اما گردابي كه او ساخته هر لحظه بيشتر وجودش را فرا ميگيرد و او را به مرحله سقوط و تباهي ميكشاند.
ديكنز با اليورتويست در حالي كه در ظاهر قصهاي را براي كودكان مينويسد با نگاهي راديكال و البته تلخ و با خلق فضايي رئال، مخاطبش را با واقعيت موجود وقف ميدهد به طوري كه او را در شرايطي قرار مي دهد كه در هر حال حكم به زشتي موجودي به نام جامعه بدهد.
"ديكنز "فاگين واليور كه دو سوي اين جامعه هستند را هرگز سياه و سفيد نميخواند، بلكه آنان را انسانهايي ميداند كه هر يك به نوعي در قفس جامعه زنداني شدهاند. يكي با انحراف از اصول اخلاقي راه زيست را در بهرهوري از ديگري ميجويد و ديگري بيگناه در راه فرار از قفسي اين چنين تنگ است.
اين در حالي بود كه جامعه صنعتي انگليس در آن زمان، كودكان و زنان را بسيار آسانتر از مردان به كار ميگرفت كه دليلش در ارزانتر بودن آنها نسبت به مردان بود. اين چنين بود كه ديكنز كه خود همان طور كه گفته شد كودكي تلخي را از سر گذرانده بود نسبت به چنين شرايطي اعتراض ميكرد
هنگامي كه چارلز دو سال بيشتر نداشت به همراه خانوادهاش به لندن لوكيشن اصلي اكثر قصههايش مهاجرت كرد. اين گونه شناخت محل و جامعه و لمس رنج و زندگي شخصيتهايي كه بعدها آفريد باعث موفقيت رمانهايش شد تا جايي كه يك قرن بعد هم در جايي مثل آسيا يا آفريقا نيز ميتوان طعم تلخ فقر را در لابهلاي كوچههاي تاريك و خيس لندن در قصههاي ديكنز تصور و حتي باور كرد.
چندي بعد تلخترين خاطره دوران زندگي ديكنز به وقوع پيوست. پدرخانواده كه ديگر توان پرداختهاي مالي را نداشت به علت بدهكاري به زندان افتاد و اين شرايط آن قدر سخت شد كه مادر ديكنز فرزندان خود را نيز به زندان برد تا از غذاي زندان ارتزاق كنند.
با مرگ پدر، چارلز خود مشغول به كار شد. ولي او تصميم گرفته بود تا از تحصيل نيز غافل نماند تا اين كه چند سال بعد يعني در سال 1833 با نام مستعار «باز» اولين اثر خود را در يك مجله ماهانه منتشر كرد.
در 1836 اولين كتاب او با نام «طرحهاي باز» منتشر شد و با سردبير همان مجلهاي كه برايش مينوشت ازدواج كرد.
او حالا فقر را فراموش كرده بود و با نوشتن قصههايي كه از بطن زندگي آن دوران بر ميخواست به نويسندهاي محبوب كه آثارش بسيار پرفروش بودند، تبديل شده بود.
سرانجام"اليور تويست" از مطرحترين آثار ديكنز كه در ابتدا به صورت پاورقي در مجلات آن دوران كه او در آنها مي نوشت چاپ مي شد تا سرانجام در سال 1838 كتاب كامل آن را منتشر كرد.
رمان "اليور تويست" به زندگي كودكي ميپردازد كه دوران تيره و تار كودكي خود را در نوانخانه اي كثيف در دنياي زيرزميني شهر قرن نوزدهمي لندن مي گذراند. اليور به زودي ميآموزد كه براي ادامه زندگي در چنين شرايط جنگل گونهاي نيازمند دفاع از خويش است، ولي او كه به اين دنيا تعلق ندارد از آنجا فرار ميكند. در شهر بزرگ و شلوغ و پر خطر لندن، او گرفتار «فاگين» پيرمردي يهودي كه پناه دهنده دزدان و جيببرها است مي شود و...
به هر حال توصيف واقع گرايانه ديكنز كه با توضيح و شرح جزييات كامل قصهاش همراه ميشود، به راحتي مخاطب را در حال و هواي زمان و مكان قصهاش قرار مي دهد تا به راحتي به جريان مفهومات انساني كه مورد نظرش است برسد.
ديكنز بعد از اين قصه با آن كه نويسندهاي شناخته شده بود،اما هرگز روزنامهنگاري را رها نكرد و با انتشار مجلهاي به اين كار ادامه داد.
ديكنز در كتاب "اليور تويست " با نقد دوران سرمايهداري و حوادثي كه پس از انقلاب صنعتي روي داد، سو استفاده جامعه سرمايهداري بريتانيا را از طبقه زيرين جامعه كه زير خط فقر زندگي ميكردند را به تصوير ميكشد و شايد شخصيت تلخ "فاگين" كه با كودكان مانند بردهها رفتار ميكند يك تصوير كامل از اين طبقه است كه با سو استفاده از آنان ميخواهد بسيار آسان به منفعت و سود برسد. اما گردابي كه او ساخته هر لحظه بيشتر وجودش را فرا ميگيرد و او را به مرحله سقوط و تباهي ميكشاند.
ديكنز با اليورتويست در حالي كه در ظاهر قصهاي را براي كودكان مينويسد با نگاهي راديكال و البته تلخ و با خلق فضايي رئال، مخاطبش را با واقعيت موجود وقف ميدهد به طوري كه او را در شرايطي قرار مي دهد كه در هر حال حكم به زشتي موجودي به نام جامعه بدهد.
"ديكنز "فاگين واليور كه دو سوي اين جامعه هستند را هرگز سياه و سفيد نميخواند، بلكه آنان را انسانهايي ميداند كه هر يك به نوعي در قفس جامعه زنداني شدهاند. يكي با انحراف از اصول اخلاقي راه زيست را در بهرهوري از ديگري ميجويد و ديگري بيگناه در راه فرار از قفسي اين چنين تنگ است.
اين در حالي بود كه جامعه صنعتي انگليس در آن زمان، كودكان و زنان را بسيار آسانتر از مردان به كار ميگرفت كه دليلش در ارزانتر بودن آنها نسبت به مردان بود. اين چنين بود كه ديكنز كه خود همان طور كه گفته شد كودكي تلخي را از سر گذرانده بود نسبت به چنين شرايطي اعتراض ميكرد
اولیور تویست در حقیقت ادعا نامه ای است که که چارلز دیکنز علیه جامعه فاسد آن روز انگلستان نوشت.
پسر کوچک و یتیمی که پدر و مادر خود را از دست داده و در عرصه گیتی تک و تنها مانده به دنیای اطرافش وارد می شود. جامعه ای که قانون جنگل با همه بی رحمی در آن رواج دارد و پسر کوچک این مطلب را به خوبی درک می کند که باید با چنگ و دندان از خود دفاع کند وگرنه دیگران پاره پاره اش می کنند. منافع عده بسیاری ایجاب می کند که او (علیرغم ثروت فراوانی که از پدر به ارث رسیده) در فساد و تباهی فرو رود، ولی اولیور کوچک برای دنیای تیرگی ها ساخته نشده و سرانجام در نبرد خونینی که در آن خوبی ها و بدی ها یک بار دیگر در مقابل هم صف آرایی می کنند اولیور کوچک موفق می شود که خود را از جنگ افراد بد سرشت و کسانی که طمع ثروت او را در دل دارند، خلاص کند. اما پس از آن یعنی هنگامی که اولیور از دست ارباب ستمگرش فرار می کند و خود را در شهر بزرگ و پر خطر«لندن» تنها می یابد، نه خانواده ای دارد و نه حتی دوستی، چیزی نمی گذرد که در دام پیرمردی شرور به نام « فاگین» که خانه اش پاتوق دزدها و جیب برهاست گرفتارمی شود.
تم اصلی این داستان هنگامی ایجاد شد که دیکنز (نویسنده داستان) در یک مجله استخدام شد. از آن پس چارلز به میان مردم می رفت و ساعتها در خیابان پرسه می زد و وضع زندگی آنها را زیر نظر می گرفت، به محله های کثیف و آلوده شهر لندن می رفت و با بچه های طبقات پایین درد دل می کرد. زیرا او خود را متعلق به آنها می دانست و به آنها عشق می ورزید. دردها و مشقات زندگی، «چارلزدیکنز» را بر آن داشت تا به دنیای وسیع نویسندگی پناه برد. در سالهای 1831 و 1832 روزنامه نویسی می کرد اما پس از آن رمان را پسندید و پا به میدان پر ارج و بزرگ آن گذاشت تا دردهای خود را که تا پایان عمرش با او بودند بر روی کاغذ آورد.
اولیور تویست در حقیقت ادعا نامه ای است که چارلز دیکنز علیه جامعه فاسد آنروز انگلستان نوشت. در این کتاب نویسنده چیره دست با قلمی شیوا و دلنشین تلخی ها و حقایق نکبت بار زندگی را به وضوح و قدرت عجیبی توصیف کرده بوده و به این ترتیب «الیور تویست» معروف شد و چارلز دیکنز بنیان گذار بزرگ آن مرتبه ای بسیار پرارج و ارزنده در میان مردم پیدا کرد.
تنها ایرادی که آنها از دیکنز گرفتند این بود که او بیش از حد در شرح و توصیف اشخاص داستان حاشیه رفته بود اما پاسخی قانع کننده، آنها را به قبول این حقیقت وا داشت که شرح و توصیف او لازم است و حقیقت نیز همین بود.
چارلز دیکنز در این کتاب به زیبایی ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی برخواسته از انقلاب صنعتی و نظام سرمایه داری در انگستان را به نمایش می کشد. یکی از عمده این ناهنجاری ها سوءاستفاده از کودکان و زنان به منظور افزایش تولید در مقابل دستمزدهای پایین تر بود چرا که به نوشته ویل دورانت: در شرایطی که در جامعه صنعتی شده انگلستان کار برای مردان کمیاب بود، کارخانه داران از مردان می خواستند که زنان و کودکانشان را به کارخانه بفرستند. زنان کارگران ارزانقیمت تری بودند و کارخانه داران آنان را بر مردان سرکش و سنگین قیمت ترجیح می دادند. این شرایطی است که جوامع غربی درحال پایه ریزی نظام سرمایه داری صنعتی و تجاری خود بودند، هرچند که می دانیم ریاضت این دوران برای مصرف و لذت آینده است
در عصر انقلاب صنعتی ، هر اختراع تازه سبب میشد که ماشینها ی تازه به جای عدهای از کارگران به کار بیفتند و گروهی را بیکار کنند. در نتیجهٔ بیکار شدن عدهای از کارگران و هم چنین افزایش قیمتها به دلیل تغییر و تحولات صنعتی، فقر و تنگدستی بر آنها چیره شده و آنها ناچار بودند که برای سیر کردن خود و خانوادههایشان به گدایی و خوردن پسماندهٔ غذاهای رستورانها روی بیاورند. در شهر لندن این معضل بسیار چشم گیر تر بود .
کودکان کارگر
در اوایل انقلاب صنعتی مزد کارگران ناچیز بود و برای سیر کردن شکم شان ، زنان و کودکان خود را برای کار به کارگاهای ناسالم و خفه میبردند بطوریکه در سال ۱۷۵۰ در انگلستان ۱۴ درصد کارگران در کارخانجات زیر ۱۴ سال بودند. این عمل موجب رشد بی سوادی، ایجاد بیماریهای روحی و روانی و افزایش جرم و جنایت در میان کودکان را در پی داشت . همانگونه که چارلز دیکنز نویسندهٔ انگلیسی عصر انقلاب صنعتی، در رمان الیور توئیست که به معضلات کودکان آن زمان انگلستان می پردازد و به اعتقاد بسیاری شرح زندگی خودش است، می نویسد
برای من هیچگونه تشویقی، دلداری، یاری و حمایتی از هر نوع و هر کسی وجود نداشت؛ طوری که امیدوار بودم زودتر به بهشت بروم
خلاصه داستان
رابطه زندگی گذشته دیكنز با داستان الیور تویست غیرقابل انكار است . این داستان به گونه یی عجیب رئالیسم است چنانكه بعد از نوشته شدن آن در سال ۱۸۳۸ چنان تاثیری در جامعه به وجود می آورد كه تا سال ها چشم نویسندگان را به ادبیات معناگرای اجتماعی دوخته می دارد. الیورتویست با وجود خام دستی نویسنده نسبت به سال های بعد یكی از تاثیرگذارترین و البته مشهورترین داستان های دیكنز است .
این داستان شرح غم انگیز زندگی پسری به نام الیور است كه در نواخانه یی زندگی می كند. پدرومادر او مشخص نیستند و او در نواخانه زندگی سخت و طاقت فرسایی دارد. عصیان كه عنصری بارز در آثار دیكنز به شمار می رود از همان ابتدای داستان در الیور رخ می نماید. او بر سر غذا به مسئولان نواخانه اعتراض می كند. اما از آنجا كه به قول پابلو نرودا، انسان تا زمانی كه ضعیف است نباید اعتراض كند، الیور سخت كتك خورده به تابوت فروشی فروخته می شود. دیكنز در نوشتاری خوش بینانه و در حالی كه درصدد انكار زندگی خودش است الیور را در مسیر حوادثی قرار می دهد كه علی رغم ظاهر دردناك در كل به سود او هستند.
الیور از پیش تابوت فروش فرار می كند و با گروهی جیب بر آشنا می شود كه از او برای جیب بری بهره كشی می كنند. آنها به او آموزش جیب بری می دهند. از این جور فضاها به وفور در داستان های دیكنز وجود دارند انگار او می خواهد بگوید هر چیزی خودش را بازتولید می كند. خوشی ، ناراحتی ، دزدی ، فقر، ثروت و... همه و همه خودشان خودشان را تولید می كنند. ما باید مواظب باشیم كه گاهی بدی ها به بازتولید زیاده از حد خود نپردازند یعنی اینكه آدم های خوب بد نشوند.
الیور ناشی گیر می افتد اما این گیر افتادن برخلاف زندگی واقعی خوش یمن است . كسی كه مورد دزدی قرار گرفته الیور را به فرزندی می پذیرد. باز هم یكسری اتفاقات دیگری می افتند و الیور بار دیگر فرزند خوانده كس دیگری می شود. خلاصه داستان به خیر و خوشی تمام می شود همانطور كه نویسنده دوست دارد. احساسات پاك و اندكی كودكانه دیكنز در این اثر نمود ویژه یی دارند. همین احساسات هستند كه در «بارنابی روج » و در شخصیت نیمه دیوانه اما ساده بارنابی به وضوح نشان داده می شوند و اصلا بطور كلی احساس كلی در آثار او است .
آنچنان كه ذكر رفت پدر دیكنز در زمان كودكی او به زندان می افتد. اینجا هیچ كس نیست كه پدرش را نجات دهد و زندگی طاقت فرسای او را سروسامانی ببخشد. هم این عقده یی است كه باعث می شود دیكنز الیور را در مسیر آدم های خوش سیرت و پاك نهاد قرار دهد و او را به خوشبختی برساند.
منابع:
1. اینترنت،
2. کتاب الیور تویست نویسنده : چارلز دیکنز مترجم : یوسف قریب
3. کتاب انقلاب انگلیس نویسنده : کریستوفرهیل مترجم : علی کشتگر
4. کتاب انقلاب صنعتی نویسنده : تامس ساوتکلیف اشتن مترجم : احمد تدین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر