۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

نظریه انقلاب


نظریه انقلاب
سیده رقیه قهاری
پاییز 89


چکیده
  چرا انقلاب نتیجه گریزناپذیرساختاراجتماع است؟چون موجب حل تضادهای اساسی درترتیبات اجتماعی می شودامری بهنجاراست. انقلابها در تاریخ جهان طی دو قرن گذشته بسیار مهم بوده اند..............................

انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است و در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار می رفت. فلاسفه انقلاب را این گونه بیان می نمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماً عوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان هر گونه جنبش اجتماعی توده‌ای که به فرآیندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بیانجامد، انقلاب نامیده می‌شود.(تئوری انقلاب نوشته استفانفورد کوهن.ترجمه علیرضا طیب نشرقومس) هدف من شناسایی انقلاب‌های بزرگ است که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه بوده‌اند. من بااستفاده ازروش کتابخانه ای این مقاله راارائه دادم .



واژگان کلیدی: شورش ،تظاهرات،انقلاب ،ایدئولوژی،نارضایتی،مبارزات،تغییرات












ایمیل: ghahari66@ymail.com                                                              دانشگاه پیام نور ورودی 85
مقدمه

انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن و نظیر این معانی است انقلاب به معنایی که در جامعه شناسی مطرح است همان دگر شدن است حتی نباید بگوییم دگرگون شده زیرا دگرگون شدن یعنی اینکه گونه و کیفیتش جور دیگر شود. به عوض باید بگوییم دگر شدن یعنی تبدیل شدن به موجودی دیگر.
پدیده انقلاب چنان که نوشته‌های متفاوت باقی مانده از دوران باستان نشان می دهد قدمت بسیار دارد. از آن جمله می‌توان به انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه اشاره کرد.

انقلاب قرن بیستم

تقریباً همه انقلابهای قرن بیستم در جوامع در حال توسعه رخ داده اند ،نه در کشورهای صنعتی. دو رویداد انقلابی که عمیق‌ترین نتایج را برای کل جهان داشته اند،انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و انقلاب ۱۹۴۹ چین بودند. هر دو انقلاب در جوامع عمدتاً روستایی و دهقانی رخ دادند، اگرچه شوروی از آن هنگام تاکنون به سطح بالایی از صنعتی شدن دست یافته است. بسیاری از کشورهای جهان سوم نیز انقلاب را در این قرن تجربه کرده اند برای مثال مکزیک، ترکیه، مصر، ویتنام، کوبا و نیکاراگوئه. ایران در سال ۱۳۵۷ شمسی (۱۹۷۸ میلادی) انقلاب عظیم مردمی را پشت سر گذاشت.
از آنجا که انقلابها در تاریخ جهان طی دو قرن گذشته بسیار مهم بوده اند، شگفت انگیز نیست که نظریه‌های گوناگونی به منظور کوشش برای تبیین آنها بوجود آمده است. برخی از این نظریه‌ها در اوایل عمر علوم اجتماعی تنظیم گردیدند؛ مهمترین رویکرد در این زمینه نظریه کارل مارکس است. مارکس مدتها پیش از هر یک از انقلابهایی که به نام اندیشه‌های او رخ داده زندگی می کرد، اما بر آن بود که نظریاتش تنها به عنوان تحلیلی از شرایط دگرگونی انقلابی در نظر گرفته نشود، بلکه به عنوان وسیله ای برای پیشبرد این گونه دگرگونیها مورد استفاده قرار گیرد. اندیشه‌های مارکس، صرف نظر از اعتبار حقیقی آنها، تأثیر عملی فوق العاده زیادی بر دگرگونیهای اجتماعی قرن بیستم داشته اند. نظریه‌های مهم دیگر بسیار دیرتر به وجود آمدند و اندیشمندان کوشش کرده اند هم انقلابهای اولیه (مانند انقلابهای آمریکا یا فرانسه)و هم انقلابهای بعدی را تبیین کنند. برخی دامنه تحلیل را حتی گسترده تر ساخته و کوشیده اند فعالیت انقلابی را در ارتباط با شکلهای دیگر شورش یا اعتراض تبیین کنند.

 

 

 

عوامل به وجود آورندهٔ انقلاب

نارضایتی از وضع جاری

نارضایتی عنصر به وجود آورنده ی تغییر است ولی هر نارضایتی نمی تواند به انقلاب تبدیل گردد، بلکه این نارضایتی باید به حد ناامیدی از اصلاح در پیکرهٔ سیاسی موجود در آمده باشد تا کم کم به عنصر خشم منجر شود. یکی دیگر از شاخصه‌های این نارضایتی، ظهور در طبقه‌ها و قشرها و نخبه گان است.

ظهور ایدئولوژی‌های جدید و جایگزین

ایدئولوژی به معنی اشتراکات فرهنگی و عقیدتی است که به نحوی نمادین بیان می گردد، ایدئولوژی به معنای خاصش نوعی انقلاب گفتاری محسوب می‌شود که اهداف جدیدی را پیش روی افراد ناراضی از وضع موجود قرار می دهد تا در حول آنها به ارائهٔ نظریات و ایده‌های جدید اقدام شود. برینتون گفته که هیچ انقلابی بدون ظهور ایدئولوژی جدید شکل نمی گیرد.(ارواند آبراهامیان _ تاریخ انقلاب مدرن _ نشر نی) این ایدئولوژی اهداف دور از دسترسی را که کمبود حکومت موجود است و حکومت نمی تواند آنها را تحقق بخشد، نشانه می رود تا هم رضایتی عقلایی از ارضاء آنها در آینده برای جذب عامیون استفاده کند و هم با آرمانهایش به ساختارهای نخبه گان ساخت بدهد و آنها را در یک جهت هماهنگ کند .

ایدئولوژی هر انقلاب در چگونگی روندها و چهاچوب‌ها در حال و آیندهٔ پیروزی و یا شکست آن انقلاب نقش بسیار اساسی دارد به عبارتی چگونگی پیروزی، حکومت جایگزین، نقش‌های رهبری و دیگر عوامل که با پیروزی یک انقلاب به دنبال آن می آیند از ایدئولوژی آن انقلاب بر می خیزند و هر چه این ایدئولوژی به آرمان‌های آن جامعه نزدیکتر باشد پیروزی نزدیکتر و موفق تر است

گسترش روحیهٔ آنارشیستی

گسترش روحیهٔ انقلابی آغاز دوران آنارشیستی یک انقلاب است. در این زمان جامعه دیگر به آن قدرت رسیده است که برای رسیدن به خواسته هایش در پی عمل کردن به آنها باشد. شورش ها، انتقادهای مستقیم و خالی از کنایه، تظاهرات‌های غیر آرام و... همه و همه از نشانه‌های رسیدن جامعه به این سطح از نارضایتی است.

در مرحلهٔ دوم، یعنی بروز ایدئولوژی، هنوز مردم عامی نوعی پشیمانی، برای مقابله با تغییرات در آینده و حفظ وضع موجود را با خود همراه دارند ولی در مرحلهٔ گسترش روحیه انقلابی دیگر این محافظه کاری به تدریج از بین می رود و به نوعی تنفر تبدیل می شود. هر چه این تنفر ریشه دارتر و بزرگتر باشد چهرهٔ انقلاب‌ها خونین تر و پر اضطراب تر نیز می شوند، زیرا در آنها علاوه بر نابود شدن نهادهای حکومت پیشین، کارکنان و عوامل حکومت پیشین هم مورد خشم مردم قرار خواهند گرفت. به طور کلی به وجود آمدن این دوره شاخصهٔ بروز انقلاب است، هیچ کدام از مراحل قبل این حس را بر کل جامعه القاء نمی کنند که می توانند به انقلاب منجر شوند ولی ورود به دورهٔ آنارشیستی، بازگشت به عقب را ناممکن می‌کند و از طرفی وجود جهل در سران حکومت که تنها به ادامهٔ سرکوب ادامه می دهند، این روحیه را هر روز بیشتر از پیش می‌کند و تا آن حد پیش می رود که به انقلاب منجر گردد.

وجود رهبر  

وجود رهبر، تشابه بی حد و اندازه ای با ایدئولوژی دارد. در جریان یک انقلاب همیشه یک ایدئولوژی حاکم نمی شود، بلکه انواع ایدئولوژی‌ها در کنار یکدیگر فعال اند ولی ایدئولوژی عام تر و نزدیکتر به اکثرت ( منظور کسانی است که در روند انقلاب نقش فعالتر و ایدئولوژی بارزتر و پذیرفتنی تری دارند ) از درون خود رهبری را برای بسیح این نیروها در نظر می گیرد و نقش هم آوایی برای انقلاب شروع می گردد. این رهبر علاوه بر داشتن ویژگی‌ها سیاسی و اجتماعی و قشری باید شجاعت ایستادن در مقابل حکومت را هم داشته باشد. همچنین تعادل و تعامل با دیگر گروه‌ها و دسته‌ها نیز در روند پیروزی نقش بسیار مهمی دارد. آیت الله خمینی زمانی که در پاریس اقامت داشت در مورد تعامل با این گروه‌ها که حتی ایدئولوژی‌های مخالف داشتند کوشید ولی وقتی نیروی غالب بر انقلاب شکل گرفت و انقلاب به پیروزی رسید، همکاری پایان یافت. فیدل کاسترو در کوبا رهبری انقلاب کوبا را بر عهده داشت، این انقلاب‌ها که با رهبری یک نفر به عنوان شاخصهٔ بروز آنها به موفقیت می رسند را انقلاب‌های تک نفری می نامند ولی در غالب انقلاب‌ها این گونه نیست که یک نفر بتواند بسیج نیروها و نارضایتی‌ها را مهیا کند. گاهی مانند انقلاب1917روسیه، الجزایر ، انقلاب فرانسه ، انقلاب 1972نیکاراگوئه و انقلاب 1945 چین رهبری به یک گروه و یا دسته بر می گردد که بیشترین پیروان را دارند و ایدئولوژی مقبول تر را در اختیار دارند، ولی در کل این دسته‌ها نیز شخصت‌های مشهوری را دارند که حرف آخر رامی زنند مثلا" لنین و بلشویسم در انقلاب 1917 روسیه ، احمد آل در الجزایر ، برینتون و روبسیر در انقلاب فرانسه ، مائو درانقلاب 1945 چین .



 نتایج انقلاب

وقایع بعد از انقلاب تا اندازه ای تحت تأثیر همان رویدادهایی است که منجر به انقلاب شده اند. گاهی بعد از یک دوره مبارزه انقلابی کشور فقیر شده و به شدت دچار نفاق و از هم گسیختگی می گردد. بقایای رژیم شکست خورده یا گروههای دیگری که برای قدرت مبارزه می کنند، ممکن است نیروهای خود را دوباره گردآوری کرده و مجدداً دست به تهاجم بزنند. اگر دولتهای مجاور با حکومت جدید دشمن باشند، احتمال موفقیت حکومت جدید در بازسازی اجتماعی کمتر می‌شود مگر آنکه آنها از حکومت جدید طرفداری کرده و آماده حمایت جدی از آن باشند.
انقلاب‌های کلاسیک در ایران


مشروطه

جُنبِشِ مَشروطهٔ ایران مجموعه کوشش‌ها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد.

انقلاب اسلامی

انقلاب سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی در ایران، (مشهور به انقلاب اسلامی) که با مشارکت اکثریت مردم ، احزاب، روشنفکران و دانشجویان ایران انجام پذیرفت، نظام پادشاهی ایران را سرنگون، و زمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، به رهبری روحانی شیعه، روح‌الله خمینی در ایران را فراهم کرد. تفکرات و شخصیت‌های اسلامی، در این انقلاب حضور برجسته‌ای داشتند و خمینی آن را انقلاب اسلامی خواند. این انقلاب، با نام انقلاب بهمن ۵۷ نیز شناخته می‌شود.
رویدادهای مهمی، به عنوان نقطه عطف یا سرآغاز اعتراضات همه‌گیر در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ محسوب می‌شوند از جمله برهم‌زدن جلسات شعرخوانی آرام با مضمون سیاسی به سازماندهی کانون نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان و در دانشگاه آریامهر در آبان ماه سال ۱۳۵۶ توسط پلیس حکومتی که بروز تظاهرات و خشونت‌های بسیار در دانشگاه‌های تهران را به همراه داشت و همچنین چاپ مقاله‌ای در روزنامه اطلاعات در دی ماه همان سال که در نظر قشر مذهبی مقاله‌ای توهین‌آمیز به خمینی و روحانیون منتقد حکومت محسوب می‌شد و موجب ناآرامیهای خشونت آمیزی در شهر قم گشت.
هرچند که به باور خود جمهوری اسلامی قیام پانزده خرداد نقطهٔ اغازی برای شروع انقلاب می باشد. رکود اقتصادی، وقوع اعتصابات گسترده‌ای را از خرداد ماه سال ۱۳۵۷ به بعد در سطح کشور به دنبال داشت که موجب پیوستن طبقه کارگر به تظاهرات شد و دامنه اعتراض‌ها را از ده‌ها هزار نفر به صدها هزار و حتی میلیونها تن افزایش داد. کشته‌شدن تعداد بسیاری از معترضان (از جمله در واقعه جمعه سیاه در شهریورماه) توسط نیروهای حکومتی تنها بر دامنه اعتراضات و ناآرامیها افزود و با خروج شاه از کشور و عدم موفقیت دولت شاپور بختیار، سرانجام با اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انقلاب به پیروزی رسید.
در رفراندوم فروردین ماه ۱۳۵۸، زمانی که ایرانیان با اکثریتی قاطع (٪۹۸٫۲) در قالب یک همه‌پرسی ملی، به نوع حکومت جمهوری اسلامی (به عنوان نظام حکومتی آینده) رأی مثبت دادند، نظام پادشاهی ایران، رسماً به جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد و حکومتی دینی برپایهٔ تفسیر خاصی از شیعه به نام ولی فقیه جایگزین نظام پیشین گردید.

در جهان
انقلاب فرانسه

انقلاب فرانسه (۱۷۹۹-۱۷۸۹) دوره‌ای از دگرگونی‌های اجتماعی سیاسی در تاریخ سیاسی فرانسه و اروپا بود. این انقلاب، یکی از چند انقلاب مادر در طول تاریخ جهان است که پس از فراز و نشیب‌های بسیار، منجر به تغییر نظام سلطنتی به جمهوری در فرانسه و ایجاد پیامدهای عمیقی در کل اروپا شد.

پس از انقلاب در ساختار حکومتی فرانسه، که پیش از آن سلطنتی با امتیازات فئودالی برای طبقه اشراف و روحانیون کاتولیک بود، تغییرات بنیادی در شکل‌های مبتنی بر اصول روشنگری، ملی‌گرایی دموکراسی و شهروندی پدید آمد.
با این حال این تغییرات با آشفتگی‌های خشونت‌آمیزی شامل اعدامها و سرکوبی‌ها در طی دوران حکمرانی وحشت و جنگ‌های انقلابی فرانسه همراه بود. وقایع بعدی که می‌شود آن‌ها را به انقلاب فرانسه ربط داد شامل: جنگ‌های ناپلئونی و بازگرداندن رژیم سلطنتی و دو انقلاب دیگر که فرانسه امروزی را شکل داد است.
برخی معتقدند اولین جرقه انقلاب، یورش به باستیل بود و در آن زمان نیز مردم هنوز به براندازی سلطنت فکر نمی‌کردند و برخی آغاز آن را ماه مه ۱۷۸۹ (میلادی) می‌دانند. پایان آن را ۱۷۹۵ یا ۱۷۹۹ می‌دانند و برخی سال ۱۸۰۴ که ناپلئون اعلام امپراطوری نمودو گاهی تمام دوره ناپلئون را تا ۱۸۱۵ نیز در جزء انقلاب فرانسه می‌آورند ولی اغلب آغاز عصر ناپلئون را پایان دوره انقلاب می‌شمارند.

توکویل، از اندیشمندان هم‌عصر انقلاب، معتقد است که با وجود آن همه تلاش برای وقوع انقلاب، نتیجه کار دموکراسی نبود. شاید به همین دلیل است که وی برخلاف بسیاری، سال ۱۷۸۹ (شروع انقلاب) را سال پایان انقلاب می‌داند. با این حال به نظر بسیاری، انقلاب با سقوط زندان باستیل در سال ۱۷۸۹ آغاز شد. شاه، لویی شانزدهم، در سال ۱۷۹۳ اعدام شد و سرانجام، در سال ۱۷۹۹ هنگامی که ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.

پس از ناپلئون دوباره نظام جمهوری جایگزین شد تا این که ناپلئون سوم (برادرزاده ناپلئون)، کودتا نمود و امپراتوری دیگری به راه انداخت. پس از آن جمهوری‌های متعدد شکل گرفت. بدین ترتیب در کم‌تر از یک قرن، بر فرانسه به شکل‌های گوناگونی مانند جمهوری، دیکتاتوری، سلطنت مشروطه و دو امپراتوری متفاوت حکمفرمایی شد. تا به امروز که فرانسه، جمهوری پنجم بر فرانسه حکمفرماست.

انقلاب ۱۹۱۷ روسیه

انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، جنبشی سیاسی در روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ با سرنگونی دولت موقت که بعد از حکومت تزارها به روی کار آمده بود به اوج خود رسید و به برپایی اتحاد شوروی که تا سال ۱۹۹۱ برقرار بود انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت.
 ابتدا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ بود که تزار نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه، را از سلطنت خلع کرد.این انقلاب پس از کمی کش و قوس دولت موقت، به رهبری الکساندر کرنسکی، را به قدرت رساند.
دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است. انقلاب اکتبر که تحت نظارت حزب بلشویک و به رهبری ولادیمیر لنین به پیش می‌رفت، قدرت را طی یک یورش نظامی همه جانبه به کاخ زمستانی سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم از دولت موقت گرفت. در این انقلاب افراد بسیار کمی کشته شدند.
در طول این انقلاب در شهرهای اصلی روسیه همانند مسکو و سن پترزبورگ رویدادهای تاریخی برجسته‌ای رخ دادند. انقلاب در مناطق روستایی و رعیتی نیز پابه‌پای مناطق شهری در حال پیشروی بود و دهقانان زمین‌ها را تصرف کرده و در حال بازتوزیع آن در میان خود بودند.

انقلاب چین

مائو در سال ۱۹۶۶ انقلاب فرهنگی چین را که بزرگ‌ترین و اساسی‌ترین کشمکش قدرت در حزب کمونیست چین بود به رهبری همسرش جیانگ چین برپا کرد و ارتشی به نام گاردهای سرخ  را برای حمایت از مائو از دانشجویان و دانش‌آموزان بر پا کرد. چهره‌های میانه رو حزب اخراج شدند. در سال ۱۹۶۸ مائو نام مرد برتر چین را از آن خود کرد. گاردهای سرخ در سال ۱۹۶۹ به دست ارتش چین سرکوب شد. انقلاب فرهنگی چین اشتباهی استراتژیک محسوب می‌شود.
از سال ۱۹۵۶، حزب کمونیست چین به دلیل فقدان تجربه کافی در جریان رهبری اقتصادی و نوسازی چین اشتباهاتی مرتکب شد. در قحطی چهار سالهٔ ۱۹۵۸ الی ۱۹۶۱ طی به اصطلاح جهش بزرگ به جلو ۳۸ میلیون انسان تلف شدند. رژیم مائو در آن سال‌ها محصولات زراعی کشور را مصادره کرده و آنها را به اروپای شرقی که زیر کنترل کمونیست‌ها بود در برابر دریافت جنگ افزار و حمایت سیاسی صادر می‌کرد. مواد غذایی و پول همچنین برای حمایت از نهضت‌های ضد استعماری و کمونیستی به آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین ارسال می‌شد. قتل عام توده‌وار در مقیاس «جهش بزرگ به جلو» چیزی بود که مائو خود را برای آن آماده کرده بود.
به تبع آن مبارزه قدرت (انقلاب فرهنگی چین) در سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ در حزب کمونیست چین شروع شد. از روز ۱۶٫۵٫۱۹۶۶ چهره‌های میانه رو حزب اخراج شدند.
انقلاب فرهنگی در واقع برای تصفیهٔ دیگر مسئولین حزب کمونیست طراحی شده بود تا حزب مرعوب شده و رهبری مائو تضمین شود. در واقع مائو آن رویداد را به عنوان یک «تصفیهٔ بزرگ» به شمار آورد. اهداف اصلی او آن رهبران حزبی بودند که فکر می‌کردند تلاش‌های مائو در اشتراکی کردن و صنعتی کردن در جهش بزرگ به جلو یک فاجعه بوده‌است.
مهم‌تر از همه در میان آنها لیو شائوچی بود که مدت‌ها چه در حزب و چه در ارتش جانشین فرمانده بود. اما وی دچار چندین اشتباه بزرگ شد، از جمله اعتراف به سیاست‌مداران شوروی در این باره که ۳۰ میلیون چینی طی ۱۹۵۸ - ۱۹۶۱ در اثر کمبود مواد غذایی مرده‌اند. لیو همچنین به طور علنی از قربانیان قحطی عذر خواهی نموده و با موفقیت بر کاهش مصادرهٔ محصولات زراعی و سایر مواد غذایی پافشاری کرد.
مائو در می‌۱۹۶۶ انقلاب فرهنگی را به راه انداخت و لیو شائوچی را در نشست کمیتهٔ مرکزی در آگوست همان سال عزل نمود. انقلاب فرهنگی توسط محفلی مرکزی متشکل از پنج مرد و یک زن (همسر مائو) سازماندهی شد که خود مائو نیز در راس آن بود و طی آن مائو به یک کیش ملی تبدیل گردید.
گاردهای سرخ نیروهای بسیج شبه نظامی بودند متشکل از دانش آموزان و دانشجویان تندرو که در سال ۱۸٫۸٫۱۹۶۶ با حمایت مائو رسمیت یافتند. جیانگ چین همسر مائو و رهبر باند چهار نفره از این نیروها بهره برد و دستور داد در صورت لزوم، آنها جایگزین ارتش شوند.
مائو و همسرش جیانگ چین حزب کمونیست چین را از وجود هزاران تن از مقامات این حزب از جمله جانشین احتمالی او لیو شائوچی و تنگ شیائوپنگ کسی که بعداً بالاترین مقام رهبری را عهده دار شد پاکسازی کردند.
تصویر صورت مائو بر هر مقاله‌ای در روزنامهٔ People’s Daily نقش بست و نیمرخی از سر او آرمی را زینت داد که همه باید آن را به لباس خود می‌داشتند. از «آثار منتخب» مائو و چهره‌پردازی معروف او تعدادی به چاپ رسید که از جمعیت کشور چین هم بسیار بیشتر بود (۲/۱ میلیارد). نزدیک به ۸/۴ میلیارد آرم از سر مائو ساخته شد، یعنی به ازاء هر چینی شش عدد. هر چینی نسخه‌ای از «کتاب سرخ کوچک» که نقل قول‌هایی از مائو بود را در یافت کرد و آن کتاب می‌بایست در تمامی مراسم عمومی همراه آنها باشد و در دستان دراز شدهٔ آنها به سوی آسمان تاب بخورد: در اینجا دیگر به واقع مائوئیسم به دین اجباری حکومت تبدیل شده بود.
گاردهای سرخ با بیرحمی شروع به پاکسازی دگراندیشان کردند. هزاران بنای تاریخی با خاک یکسان و اقلیتهای قومی و مذهبی از جمله مسلمانان سرکوب شدند.
تعرض گاردهای سرخ تا اواسط سال ۱۹۶۸ ادامه داشت. درگیری داخلی گاردهای سرخ از یکسو و بیم کودتای ارتشی از سوی دیگر سبب شد تا مائو بعد از این که فرمانده ارتش لین پیائو متهم به کودتا و کشته شد پایان انقلاب فرهنگی را اعلام کند.

در آوریل ۱۹۷۳ تنگ شیائوپنگ، از قربانیان انقلاب فرهنگی، با موافقت چوئن لای به معاونت نخست وزیری انتخاب شد. باند چهار نفره به رهبری جیانگ چین همسر مائو از این تحولات راضی نبود، آنها رقیب اصلی خود را چوئن لای، نخست وزیر چین می‌دانستند.
با مرگ مائو در ماه سپتامبر ۱۹۷۶ باند چهار نفره تضیعف شد. آنها در ماه اکتبر ۱۹۷۶ دستگیر شدند و بدین ترتیب انقلاب فرهنگی خاتمه یافت. ثمره انقلاب فرهنگی، خشونت و کشتار و تخریب اقتصادی چین بود.
حزب کمونیست در سال ۱۹۸۱ رسما از انقلاب فرهنگی تبری جست و به اشتباهات مائو اذعان کرد.
                                  
انقلاب‌های رنگی
انقلاب‌های رنگی در شرق اروپا و آسیای میانه

به تحولاتی که در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم میلادی بر پایهٔ نظریه مبارزات بدون خشونت، پس از فروپاشی کمونیسم در برخی اقمار شوروی سابق به وجود آمد و باعث تغییر تمایل هیات حاکمهٔ این کشورها از بلوک شرق به بلوک غرب شد، گفته می شود.این عبارت اولین بار توسط واسلاو هاول، رئیس جمهور پیشین چک، که در آن زمان رهبر مخالفان این کشور بود، مورد استفاده قرار گرفت.

انقلاب گل رز

انقلاب گل سرخ انقلابی بدون خونریزی بود که در سال ۱۳۸۲ در کشور گرجستان اتفاق افتاد و رئیس جمهور وقت ادوارد شواردنادزه را برکنار کرد.

انقلاب نارنجی

انقلاب نارنجی یکسری از اتفاقات و اعتراضات در اوکراین است که از نوامبر ۲۰۰۴ تا ژانویه ۲۰۰۵ انجام گرفت.بلافاصله بعد از پایان انتخابات در سال ۲۰۰۴ ادعا شد که در انتخابات فسادهای گسترده مالی ٬ ارعاب و تهدید رای دهندگان و تقلب مستقیم انجام گرفته است. مسموم شدن ویکتور یوشچنکو در جریان مبارزات انتخاباتی و احتمال دست داشتن ویکتور یانوکوویچ رقیب سرسخت یوشچنکو در این قضیه آتش انقلاب نارنجی اوکراین را برافروخت ،پس از ۶ روز تظاهرات حامیان یوشچنکو پارلمان این کشور نتیجه انتخابات مخدوش و ملغا اعلام کرد و با برگزاری دوباره انتخابات که زیر نظارت مو شکافانه ناظران داخلی و بین‌المللی بود٬ ویکتور یوشچنکو با کسب ۵۲ درصد آرا قدرت را در دست گرفت.


نتیجه گیری

رویکرد انقلاب از دید سوروکین این است که مردم وقتی شورش می کنند خود را بیچاره و بد بخت می پندارند. بحران وقتی پیش می آید که چشم داشت های مردم به دلایلی بیش از آن چیزی است که عملاً دریافت می کنند مرد خشونت را برای تحصیل اهداف مطلوب خود مفید تشخیص می دهند برای بهتر کردن موقعیت خویش به انقلاب متوصل می شوند .وقوع انقلاب زمانی محتمل می شود که مردم وضعیعت شان به حد تحمل ناپذیرشودکه بیش ازاین نتواند دوام بیاوردبراین اساس مردم درجهت بهبودوضع نامطلوب خودوبرای نابودساختن ستمگران قیام می کنند.                                  
























منابع 

 نیکی کدی-ریشه های انقلاب ترجمه عبدالرحیم گواهی  نشرعلم تاریخ انتشار      1386 چاپ اول
ارواند ابراهامیان-تاریخ انقلاب مدرن-ترجمه محمدابراهیم فتاحی چاپ دوم نشرنی  -1379
الوین استانفوردکوهن ترجمه علیرضا طیب نشرقومس چاپ هفدهم 1387

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر