
جهانی شدن
زینب خلیلی
پائیز 89
چکیده :
جهانی شدن چیست؟ آیا یک مفهوم است ، یک پدیده ، یک فرآیند یا هر سه ؟ آیا جهانی شدن تداوم همان مدرنیته یا تجدد است یا پدیدهای پسا مدرن و کاملاً جدید است؟........................................
ادامه مطلب
و بالاخره آنکه جهانی شدن در کدام مرحله از سیر تحول تاریخی قرار گرفته است ، مراحل آغازین ، شکوفایی و تثبیت و یا مراحل پایانی؟ جهانی شدن فرایندی است که به علل وعوامل مختلف پیدا و فراگیرشده است وبا اقبال گسترده کشورها از آن،برای بقای ملت ها درجهان،چاره ای جز پیوستن به روند کنونی جهانی شدن نیست .جهانی شدن در حوزههای مختلف از جمله در حوزه فرهنگی موجب نوعی واگرایی و همزمان موجب همگرایی شده است. در عصر جهانی شدن یک واگرایی فرهنگ در سطح ملی و یک همگرایی فرهنگ در سطح کلان و جهانی در حال شکلگیری است. واژگان کلیدی: انقلاب اطلاعات ، فناوری ارتباطات ، نوسازی ، یگانه شدن ، تکنولوژی تولید
دانشگاه پیام نور : 87
مقدمه:
جهانی شدن تبدیل به بخشی از واژگان روزمره ما شده است. اشارات مربوط به نیروهای جهانی شدن در تجارت, اقتصاد, سیاست, فرهنگ و نیز در متون مختلف علمی و مؤسسات آموزشی در اقصی نقاط جهان رواج یافته است و آثار زیادی در مورد پیامدها و اثرات آن تدوین شده است. جهانی شدن بیشتر مولد پرسش است تا پاسخ. از یک جهت جهانی شدن پدیدهای بسیار قدیمی است اما از جهت دیگر پدیده نوینی است.
تعریف جهانی شدن
جهانی شدن، فرایندی است که به موجب آن دولتها ی مختلف جهان به یکدیگر نزدیک ووابسته می شوند و برحوادث ووقایع درزمان کوتاه درمکانهای دور تاثیر می گذارند . این موج تازه به وسیله رسانه های پیشرفته همه مرزهای جغرافیایی وتاریخی ومذهبی وملی را می پیماید وزندگی فردی واجتماعی ملتهای جهان را تحت تاثیر قرار می دهد اصولاَ جهانی شدن خود بخود وطبیعی به سوی محقق شدن پیش می رود واین اعمال قدرت کشورهای قوی است که پدیده جهانی شدن را ازروند طبیعی خود خارج کرده است .اصطلاح جهانی شدن درادبیات تجاری ومدیریتی دردهه1970 ریشه دارد ، و راهبردهای جدید درتولید و توزیع جهانی ، وارد شدن به علوم اجتماعی از طریق جغرافیا و جامعه شناسی ، مطالعه علوم انسانی از طریق انسان شناسی و مطالعات فرهنگی را توصیف می کند. کمیته بین المللی در سال 1995، جهانی شدن را "در هم آمیزی اقتصاد ، جامعه شناسی ، سیاست ، فرهنگ و رفتارها از طریق نفی مرزها و پیوستگی های ملی و اقدامات دولتی " تعریف کرد . در این خصوص واژهglobalization را در زبان فارسی هم به جهان شمول شدن ( جهانی شدن )و هم به جهان شمول کردن ( جهانی سازی ) ترجمه کرده اند . به نظر می رسد ترجمه اول به پروسه (فرآیند )بودن ، و ترجمه دوم به پروژه ( طرح ) بودن آن نظر دارند . بر اساس احتمال اول ، جهانی شدن پدیده ای غیرارادی و طراحی ناشده و نتیجه انقلاب اطلاعاتی و صادرات اقتصادی است ؛ در حالی که طبق احتمال دوم ، جهانی شدن امری ارادی و متأثر از سیاست های اقتصادی کشورهای غربی است . رونالد رابرتسون جهانی شدن را " در هم فشردن جهان و تبدیل آن به مکان واحد ، و در عین حال تراکم آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک کل " تعریف می کند . جهانی شدن به معنای یگانه شدن جهان است ، اما یگانه شدن را نباید با دو مفهوم وحدت و ادغام اشتباه گرفت . رابرتسون جهانی شدن را فرآیندی کم وبیش مستقل معرفی می کند که منطق ، جهت و نیروی محرک خود را دارد . گفتنی است این واژه تا اواسط دهه 1980در محافل دانشگاهی چندان به رسمیت شناخته نمی شد . جهانی شدن به تمام سنتهایی اطلاق می شود که روابط اجتماعی به وسیله نیروی محرکه تغییرات اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی است که جوامع مدرن و نظم جدید جهانی را شکل خواهد داد ، یکپارچه می گردد . این امربیانگر دو تحول عمده در جهان است : مدرنیزاسیون ( نوسازی )و وابستگی متقابل . جهانی شدن از یک سو تداعی گر تصویری از هم پیوندی ها و ارتباطات بین دورترین مناطق جهان و نیز معارضه با سنت های کهنه ، و نیز بشارت دهندۀ آینده ای است که در آن تمام ریشه های جغرافیایی ، سیاسی و فرهنگی منازعات اجتماعی خشکیده می شود ، و از دیگر سو ارا ئه دهندۀ تصویری ترسناک از بازاری عنان گسیخته می باشد که ممکن است شالوده هایسیاسی دولت ـ ملتها را بگسلاند و بحران های اجتماعی و زیست محیطی خاص خود را به وجود آورد . در واقع موافقان جهانی شدن وجه اول ، و مخالفان آن به وجه اخیر مسئله توجه می کنند .جهانی شدن به بیان ساده ، به معنای گسترش مقیاس ، رشد اندازه ، سرعت یافتن ، و تعمیق تأثیر فراقاره ای جریانات و الگوهای تعامل اجتماعی است . جهانی شدن حاکی از جا به جایی یا دگرگونی در مقیاس سازماندهی انسانی است که جامعه دوردست را را به یکدیگر متصل می کند و دسترسی به روابط قدرت را در مناطق و قاره های دنیا گسترش می دهد .
آثار و ویژگی های جهانی شدن
معمولا فرآیند جهانی شدن را در چهار حوزه فناوری ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی بررسی می کنند در این میان ، در حوزه فنی و تکنولوژی ، از وقوع انقلاب صنعتی سوم سخن می رود . انقلاب صنعتی اول در دهه 1750 تحولی بود در تکنولوژی تولید ؛ حال آنکه انقلاب صنعتی دوم در نیمه اخیر قرن نوزدهم تحولی در فناوری ارتباطات و توزیع ایجاد کرد . و سرانجام موج سوم انقلاب صنعتی در پایان قرن بیستم ، فناوری اطلاعات را به شیوه اعجاب آور دگرگون ساخت . برخی نویسندگان ویژگی های اصلی عصر جهانی شدن را مفاهیمی چون ظهور دهکده الکترونیک جهانی ، انقلاب اطلاعاتی ، فشردگی زمان و جهان ـ آگاهی ، عصر سیبرنتیک و پایان جغرافیا دانسته اند .
جهانی شدن اقتصاد
در بسیاری از نظریهها و تعریفهای جهانی شدن, بر عنصر اقتصادی فرایند جهانی شدن تأکید شده و نظریهپردازان پرشماری, وجه غالب جهانی شدن را اقتصادی میدانند. از دیدگاه آنها گر چه فرایند جهانی شدن بسیار فراگیر است و بر همه حوزههای زندگی اجتماعی تأثیر میگذارد, اما آشکارترین و برجستهترین نمودها و مصداق های این فرایند به حوزه اقتصاد اختصاص دارند. فرایند جهانی شدن اقتصاد با نوسانها و فراز و نشیبهایی همراه بوده است. دهههای پایانی سده نوردهم و سال های آغازین سده بیستم, زمان شکوفایی یکی از جنبههای اصلی جهانی شدن اقتصادی بود. در این دوره حجم تجارت بینالمللی به نحو بیسابقهای افزایش یافت و سرمایهداری جوان گام های بلندی در راستای تبدیل جهان به بازاری واحد برای فروش تولیدهای خود برداشت ولی هنوز چند سالی از عمر این نظام در سده بیستم نگذشته بود که دچار بحران شد و تشدید این بحران به دو جنگ جهانی انجامید. بنابراین از سال 1914 تا 1945, تحت تأثیر جنگ و ملیگرایی اقتصادی, رشد همگرایی اقتصاد بینالملل سیر نزولی پیدا کرد. این مهم است که دقیقا بدانیم جهانی شدن اقتصاددربردارنده چه عناصری است هر چند تز جهانی شدن اقتصاد در سطح گستردهای به وسیله سیاستمداران و رسانهها تأیید شده, لیکن بعضی از جامعه شناسان با این عقیده مخالفند. به سخن دیگر, جهانی شدن اقتصاد این مفهوم را دربردارد که تصمیمات و اقدامات اقتصادی در یک بخش از جهان نتایج مهمی را برای اشخاص و اقتصادهای دیگر دربردارد. جهانی شدن اقتصاد دارای دو بعد است, بعد اول مفهوم گسترش جغرافیایی را دربردارد. لذا جهانی شدن اقتصاد به طور فزایندهای فضای جغرافیایی گستردهتری را اشغال میکند. در بعد دوم جهانی شدن اقتصاد مفهوم فرآیندی را دارد که شدت و فشرده شدن وابستگیها, پیوندها و تعاملات بین اقتصادی رادربرمیگیرد
جهانی شدن فرهنگ
رابرتسون جهانی شدن را احساس یکی شدن تعریف میکند. احساس یکی شدن طریق دیگری است برای بیان این مطلب که جامعه بشری در حال هویتسازی نوینی است. اگر هویتسازی نوینی انجام میگیرد, اجباراً هویتها و فرهنگهای پیشین مورد تهدید قرار گرفتهاند. فرهنگهای پیشین توسط پسوند ملی تعریف میشوند. اما جهانی شدن این مفهوم را در بر دارد که عامل ملی در فرآیند فرهنگ سازی رفته رفته کارکرد خود را از دست میدهد. سپس احساس تعلق داشتن به یک فرهنگ ملی نیز رو به ویرانی میرود. به عبارت دیگر, جهانی شدن در حوزههای مختلف از جمله در حوزة فرهنگی موجب نوعی واگرایی توإم با همگرایی شده است. از سوی دیگر, احساس یکی شدن یا هویتسازی جهانی, نقش کلیدی را در ایجاد هماهنگی بین عین و ذهن, یا به عبارت دیگر بین جهانی شدن و فرهنگ منطبق با آن ایجاد میکند. از این جهت در عصر جهانی شدن یک واگرایی فرهنگ در سطح ملی و یک همگرایی فرهنگ در سطح کلان و جهانی در حال شکلگیری است.
امنیت و خشونت در جهانی شدن
مفهوم امنیت در حوزه داخلی یا در حوزه بینالمللی از دیرباز با مفهوم خشونت همراه بوده است. در تاریخ معاصر یا به طور دقیقتر در تاریخ مدرن, خشونت سازمان یافته با پدیده حاکمیت در رابطه تنگاتنگی قرار داشته است. حفاظت از 3 عنصر اصلی حاکمیت, یعنی جمعیت, قلمرو و مشروعیت توسط خشونت سازمان یافته انجام گرفته و اعمال کنترل بر مهاجرت و همچنین تأمین امنیت جمعیت از طریق اعمال کنترل خشونت آمیز بر مرزها صورت پذیرفته است. عنصر دوم یعنی قلمرو که از طریق اشغال سرزمین, آسیبپذیر است, به نوبه خود نهایتاً از طریق خشونت قابل حفاظت میباشد. عنصر سوم, یعنی مشروعیت و ثبات سیاسی از طریق خشونت یا نظارت و معمولاً ترکیبی از آنها, بر حسب میزان توسعه یافتگی حفظ شده است. تا آنجا که به روابط بینالمللی و جهانی شدن مربوط میشود, مهمترین دستاورد حاکمیت تفکیک زندگی انسان و سیاست به دو حوزه درون مرزی و برون مرزی است.در سالهای اخیر تحت فشار نیروهای جهانی شدن سه دگرگونی در مسائل امنیتی رخ داده است. نخست اینکه کاربرد خشونت به عنوان ابزاری برای حفظ امنیت عناصر سه گانه حاکمیت وجاهت خود را تا حدودی از دست داده است. منظور این نیست که خشونت فاقد کاربرد شده است, قدرتهای بزرگ هنوز در استراتژیهای امنیتی خود از واژگانی مانند صحنه نبرد جهانی استفاده میکنند.
مسأله بیشتر این است که استفاده از خشونت به طور روز افزونی توسط جامعه جهانی محکوم میشود و در موارد متعددی مانند تهاجم آمریکا به عراق و افغانستان با واکنش و اعتراض جامعه جهانی مواجه میشود و دوم آنکه در عصر جهانی شدن موضوع امنیت کاملاً متحول شده است.
در حالی که در گذشته نه چندان دور مقصود از امنیت تنها محدود به مفهوم امنیت ملی بوده است اما, در عصر جهانی شدن امنیت جهانی اولویتی بیشتر نیست به مفهوم امنیت ملی پیدا کرده است. در جهانی شدن انسانها به طور روز افزونی به موضوع امنیت مبدل میشوند. امنیت فرد رفته رفته امنیت در حوزههای دیگر را تحتالشعاع قرار میدهد. امنیت حکومت نمیتواند توجیه کننده سرکوب مردم باشد. تخلفات سریعاً ابعاد جهانی پیدا میکند و صدها سازمان, نهاد و دولت توانمندیهای جهان 5 را جهت حمایت و دفاع از حقوق انسانها بسیج میکنند. امنیت, مفهوم وسیعتری یافته است و مفاهیمی مانند محیط زیست, دموکراسی, امنیت اقتصادی, استقلال جامعه مدنی و ... محورهای بنیادین امنیت را تشکیل میدهند. در رابطه سه جانبهای که بین امنیت, تهدید و خشونت وجود دارد, وضعیت بسیار پیچیدهای ایجاد شده است.
جهانی شدن و مخاطره
جهانی شدن پیامد های دور و درازی دارد که تقریباّ بر تمامی جنبه های دنیای اجتماعی اثر می گذارد . اما چون جهانی شدن فرآیندی باز و به لحاظ درونی پرتناقض است ، نتایجی به بار می آورد که دشوار بتوان آن ها را پیش بینی و کنترل کرد . راه دیگری برای اندیشیدن دربارُه این تحول و پویایی ، استفاده از مفهوم مخاطره است . بسیاری از تغییراتی که جهانی شدن به بار می آورد شکل های جدیدی از مخاطره را عرضه می دارند که تفاوت زیادی با مخاطره های موجود در دوره های پیشین دارد . بر خلاف مخاطره های گذشته که علل ثابت و آثار و نتایج معلوم داشتند ، مخاطره های امروز ریشه های ناشناخته و پیامد های نامعین دارند .
جامعهُ مخاطره آمیز جهانی
گرم شدن زمین ، بحران جنون گاوی ، مشاجره بر سر غذاهای اصلاح شدهُ ژنتیکی ، و سایر مخاطره های صنعت ، انتخاب و چالش های نوینی در زندگی هر روزی افراد پیش آورده است . از آن جا که هیچ گونه " نقشهُ راهنما "در مورد این خطرهای تازه وجود ندارد ، افراد و کشورها و سازمان های فراملیتی باید در جریان انتخاب ها و تصمیم های خود دربارهُ چگونه زیستن ، این مخاطره ها را نیز مورد توجه قرار دهند . چون هیچ پاسخ قطعی در مورد علل و نتایج این مخاطره ها وجود ندارد ، هر فرد ناچار است خودش تصمیم بگیرد که آمادهُ پذیرش کدام مخاطره ها است و این می تواند وظیفهُ سرسام آوری باشد ، آیا باید از غذاها و مواد اولیه ای که تولید و مصرف آن ها ممکن است تأثیر منفی بر سلامتی خودمان یا بر محیط زیست داشته باشد ، استفاده کنیم یا نه ؟
اولریش بک ، جامعه شناس آلمانی که مطالب زیادی دربارهُ مخاطره و جهانی شدن نگاشته است ، این مخاطره ها را در ایجاد جامعهُ مخاطره آمیز جهانی سهیم می داند . چون تغییر تکنولوژیک با سرعت بیشتر و بیشتری به پیش می رود شکل های تازه ای از مخاطره ایجاد می کند ، ما هم پیوسته 6 در برابر این تغییرات واکنش نشان دهیم و بر اساس آن ها وضعیت خود را تغییر دهیم . بنا به استدلال بک ، جامعهُ مخاطره آمیز فقط به بیم و خطرهای محیط زیستی و سلامتی و بهداشت محدود نمی شود ، بلکه شامل مجموعهُ کاملی از تغییرات مرتبط با هم در زندگی اجتماعی معاصر است : تغییر الگوی اشتغال ، افزایش ناامنی شغلی ، کاهش نفوذ سنت و رسوم بر هویت شخصی ، اضمحلال الگوهای خانوادهُ سنتی و دموکراتیک شدن روابط شخصی . طبق نظر بک ، یکی از جنبه های مهم جامعهُ مخاطره آمیز این است که بیم و خطرهای آن محدودیت مکانی ، زمانی یا اجتماعی ندارد . مخاطره های امروز بر همه ُ کشورها و همهُ طبقه های اجتماعی تأثیر می گذارند ؛ این مخاطره ها نه فقط پیامد های شخصی بلکه پیامدهای جهانی به دنبال دارند . بسیاری از مخاطره ُ صنعت ، مثل مخاطره هایی که به سلامتی انسان و محیط زیست مربوط می شوند مرز های ملی را در می نوردند . ( گیدنز،86 : 95 ، 100 تا101 )
پیامدهای جهانی شدن
جهانی شدن موجی گسترده وفراگیراست.ازاین روپیامدهای جهانی شدن طیفی گسترده دارد.داوری درمورد پیامدهای جهانی شدن یکسان نیست.حتی برخی پیامدهای معین درپاره های منابع ویژگی مثبت ، ولی درمنابع دیگرویژگی منفی دانسته می شود برای نمونه از " همگونی جهانی " دروجوه مختلف اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی می توان یاد کرد . ارزیابی متفاوت از پیامد های یکسان ناشی از جنبه های متعارض و نیز دستگاه های ارزیابی متفاوت است . به ویژه اینکه در بسیاری از اوقات فرصت ها و تهدیدها دو روی یک سکه اند ، یعنی اگر از فرصتی بهره گرفته نشود ، ممکن است به تهدید بدل شود و بالعکس .
پیامدهای مثبت :
ـ کاهش موانع ناشی از مرزهای ملی
ـ بهبود ارتباطات بین کشورها
ـ گسترش عقاید حامی حقوق بشر ، حقوق زنان ، و دموکراسی
ـ افزایش سطح استاندارد های زندگی در کشورهای در حال توسعه
ـ افزایش دسترسی به منابع ( سرمایه ای ، انسا نی ، و فناوری )
پیامدهای منفی :
ـ استثمار منابع طبیعی
ـ از بین رفتن تنوع فرهنگی و نابودی فرهنگ های ملی و محلی
ـ ترویج الگوی زندگی کشورهای صنعتی ( مانند غذاهای آماده و مصنوعی )
ـ نابرابری بیشتر درآمدی میان کشورهای فقیر و ثروتمند
ـ امکان گسترش فناوری های زیان آور ( مانند جنگ بیولوژیک ) و بیماری زا
( دکتر رمضانی ، 83 : 22 تا23)
نتیجه گیری
جهانی شدن شاید صرفاً به هم پیوستگی فراینده جهانی تعریف شود, اما تعدادی از فرایندهای پیچیده و به هم مرتبط که اساساً اقتصادی, تکنولوژیک, فرهنگی, محیطی و سیاسی هستند تحت عنوان جهانی شدن تئوریزه گردیدهاند. جهانی شدن در بردانده جریان کالاها, سرمایه, انسانها. اطلاعات عقاید, اندیشهها و خطرات بین مرزهای ملی است که با ظهور شبکههای اجتماعی و نهادهای سیاسی که دولت – ملت را محدود میکند, توأم شده است. جهانی شدن اقتصاد باعث کاهش کنترل دولت – ملت بر سیاست اقتصادی شده است و دولت رفاه کینزی پس از جنگ دوم جهانی را به زوال کشیده است. از منظر سیاسی, جهانی شدن تأثیرات شگرفی در فرهنگ و مناسبات سیاسی در سطح جهانی از خود بر جای گذاشته است. ترویج اندیشه جهان وطنی در سطح روابط میان ملل و اقوام, ارتقای دموکراسی و رشد فرهنگ سیاسی در سطح جهان, تبدیل اقتدار سنتی جوامع به قدرت نظاممند و رقابتی, رشد و گسترش حقوق شهروندی, تقویت و رشد آگاهی در جامعه مدنی, تحول در بینشهای سیاسی, تغییر شیوه نگرش به حیات سیاسی, شکلگیری ایستارهای تکثرگرا و صداقتگرا در روابط ملتها و دولتها, تبادل اطلاعات, عقاید, افکار و ارزشهای سیاسی در سطح کلان و بینالمللی و نهادمند شدن تکثر و آزادی انتخابات در قالب مدلهای توسعه سیاسی و جامعه مدنی, بخشی قابل توجهی از تأثیرات جهانی شدن در عرصه سیاسی در سطح جهانی میباشد.
منابع
www.csr.ir
www.rRdbeh
جمعی از نویسندگان ، 89 ، انقلاب اسلامی ایران ، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها ، قم ، دفتر نشر معارف
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر